|
و یل دادا (پهلوان برادر) به کار ژوژمان همی سخت مشغول بود. که خورشید را فرمان آمد: چون کار یل دادا به پایان نیامده صبح نگردد؛ یل دادا این بشنید و آب هندورانه نوشید و بسی خفت و در خواب، ژوژمان به کفشش تلقی کرد. و چون شب به درازا کشید – تا بدان حد که پنداری بسیار - خورشید را نیز فرمان به کفش همی مانند گشت و طلوع کرد !
پس این شب - که به درازا افزون بر هر شب دیگر است - را "شب یل دادا" نام نهادند.
|
1:23 AM - Thursday, December 22, 2005 | |
W.C /6 |
|